هوالوكيل
عدم قبول وکالت به بهانه میزان حق الوکاله
نوشته: کیومرث سپهری
حق الوكاله وعدم قبول پرونده
يكي از نگرانيهاي مردم در مراجعه به وكلا مربوط به حق الوكاله است . گرچه در بسياري از موارد اين نگراني و تصور صحيح و واقعي نيست ، ولي واقعيت آن است كه در بعضي موارد متاْسفانه به دلايل گوناگون از سوي برخي از همكاران از موضوع حق الوكاله به عنوان ابزاري براي عدم پذيرش پرونده و مراجعه كننده استفاده مي شود و اين امرمي تواند تبعات بدي براي امر وكالت و اعتبار وكلا داشته باشد . ممكن است وكيلي بنا به جهات مختلفي نخواهد وكالت پرونده اي را قبول نمايد و شايد نتواند يا نخواهد علت اصلي اين امر را براي مراجعه كننده بيان نمايد شايد در موارد بسيارنادري صلاح نباشد كه علت واقعي عدم پذيرش به متقاضي اعلام گردد ، اما در اغلب اوقات ، بيان اصل و اساس قضيه فاقد اشكال است و صحيح نيست از حق الوكاله به عنوان حربه و چماق براي اين موضوع استفاده كرد ومراجعه كننده را سرخورده و بدبين از وكالت و وكيل نموده و او را ازخود برانيم ، و براي اينكه وكالت او را نپذيريم ، حق الوكاله گزافي عنوان نمائيم كه ايشان هرچه سريعتر از تصميم خود پشيمان شده واز خير وكالت و انتخاب وكيل بگذرد ،اين امر روش بسيار بدي است ، و به نوعي ضد تبليغ و ضد ارزش براي حرفه وكالت و وكلاست .
اينكه مثلا" اختلاف ديدگاه با قاضي فلان شعبه داريم وحدس ميزنيم پرونده با قضاوت ايشان به سود موكل ما ختم نخواهد شد ، يا اينكه وضعيت پرونده از نظر موضوع و خواسته و دلايل وتصميمات اتخاذ شده قبلي به گونه أي است كه مشخص است چه نتيجه أي خواهد داشت و مراجعه كننده به مقصود مورد نظر نخواهد رسيد و دفاع بي تاْثير خواهد بود ، يا اينكه پرونده به گونه أي است كه داراي زحمت زياد ومستلزم تلاش در جهات مختلف است كه آنرا درتوان خود نمي بينيم ،يا موضوع پرونده مسائلي است كه در آن تجربه وتخصص و توان انجام دفاع علمي و حرفه أي و شايسته را ممكن است نداشته باشيم ، يا خودرا نا توان از دفاع در مقابل استدلالها و استنادات و دفاع وكيل طرف مقابل ، احساس نمائيم ، يا اينكه پرونده مستلزم رفت وآمد وصرف وقت زياد است وقبول آن با شرايط سني وجسمي ما هم خواني ندارد ويادلايل ديگر … ، به هيچ وجه صحيح نيست كه صرفا" حق الوكاله را عنوان نموده كه مراجعه كننده منصرف گردد.
چه ايرادي دارد كه صادقانه و با زبان قابل درك براي متقاضي مشكلات را درميان گذاشته و روح اورا آزرده خاطر ننمايئم ؟
آيا صحيح است براي راحتي خود وپاسخ بدون دردسر حق الوكاله را علم نمائيم ؟
آيا اين امر ضربه به اعتبار و شاْن وكيل و وكالت نخواهد بود ؟
چه ايرادي دارد كه متقاضي را به نحو دقيق وصحيح راهنمايي وآگاهي دهيم .
آيا بهتر نيست اورا به نزد همكاري كه توان وتجربه انجام كار را دارد ، بفرستيم كه هم كار مراجعه كننده انجام گيرد وهم كارها بين همكاران تقسيم گردد وهم همكاران را تشويق به تخصصي كار كردن وكسب علم ومهارت وتخصص نموده باشيم ؟
اينكه صرفا" قصدمان اين باشد كه پروندهاي مشخص وساده أي كه نتيجه ي آن روشن است بپذيريم واز پذيرش پرونده هائي كه نياز به تلاش وكوشش دارد وبه علت پيچيدگي احتمال بدهيم به نتيجه مطلوب نرسيم خوداري نمائيم كه مبادا به اعتبار حرفه أي ما لطمه وارد شود وتصورناتواني ما دربعضي افراد ايجاد گردد ، به هيچ وجه صحيح نبوده وبر خلاف رسم جوانمردي است ومي توان گفت نوعي عافيت طلبي است . هنروكيل در اين است كه پرونده هاي پيچيده وفني را به نتيجه برساند وايفاي نقش او در پرونده احساس گردد ازطرف ديگر وظيفه و هنر وكيل دراين است كه در مسائل وموضوع هاي مختلف ومشكلات مردم ، راهكار ارائه و خلاقيت به خرج دهد ، نه اينكه صرفا"در جهت نظرات ازپيش تعيين شده مراجع قضايي و مسائل روزمره و عادي حركت و طرح دعوي نمايد قاعدتا" وكيل مسائلي را انشاْ و به تعبيري خلق مي كند و قاضي در مورد قضاياي موجود داوري مي نمايد ، به علاوه اصولا" يكي از وظايف وكيل يافتن راه حل مشكلات حادث براي مردم است نه اينكه چون فلان مرجع مثلا" با موضوع هاي حادث شده به گونه أي عمل مينمايد ، ما هم خود را فارغ از تكليف به ارائه راه حل صحيح ومطلوب دانسته و خود را با آن تطبيق دهيم ، يقينا"هر راه حل وراهكاري كه داراي مبناي منطقي وعقلايي و مفيد و عادلانه باشد ، گرچه ممكن است به علت مخالفت با رويه هاي مرسوم و معمول ، اجراي آن ابتدا با سختي و دشواري همراه باشد، ولي نهايتا" به نتيجه خواهد رسيد.